دانلود رمان عاشقانه یادگار دوست
دانلود رمان عاشقانه یادگار دوست
نام رمان : یادگار دوست
به قلم :مژگان صابر
حجم رمان : ۳.۶۵ مگابایت پی دی اف , ۱.۱۸ مگابایت نسخه ی اندروید , ۱.۰۵ مگابایت نسخه ی جاوا , ۳۸۵ کیلو بایت نسخه ی epub
خلاصه ی از داستان رمان:
در بعد از ظهر جمعه ای به سوی خانه روستایی می روم که وسط باغی پر از میوه واقع شده . باغی که در جوار مزرعه گندم می باشد . از دور خوشه های طلایی گندم را می بینم و مثل همیشه دیدن این منظره روح تازه ای در من می دمد . هر بار که دلم از مشکلات و نا ملایمات زندگی می گیرد به اینجا پناه می برم . این مزرعه و خانه روستایی و زیبایی آن همیشه برای من پناهگاه امنی بوده…:فرمت رمان:pdf,apk,java,epub
:دانلود رمان یادگار دوست از مژگان صابر با فرمت pdf
:دانلود رمان یادگار دوست از مژگان صابر با فرمت apk
:دانلود رمان یادگار دوست از مژگان صابر با فرمت java
:دانلود رمان یادگار دوست از مژگان صابر با فرمت jad
:دانلود رمان یادگار دوست از مژگان صابر با فرمت java (پرنیان)
:دانلود رمان یادگار دوست از مژگان صابر با فرمت epub
صفحه ی اول رمان:
در بعد از ظهر جمعه ای به سوی خانه روستایی می روم که وسط باغی پر از
میوه واقع شده . باغی که در جوار مزرعه گندم می باشد . از دور خوشه های
طلایی گندم را می بینم و مثل همیشه دیدن این منظره روح تازه ای در من می
دمد . هر بار که دلم از مشکلات و نا ملایمات زندگی می گیرد به اینجا پناه
می برم . این مزرعه و خانه روستایی و زیبایی آن همیشه برای من پناهگاه امنی
بوده . خانه ای که اطرافش پر از درختهای میوه و باغی پر از سبزی و محوطه
ای پر از ماکیان است . دیدن این مرغ و خروسها و درختهای میوه و زیبایی
مزرعه در فصلهای مختلف باعث آرامشم می شود . وقتی به باغ نزدیک می شوم بابا
یعقوب با شتاب برای باز کردن در پیش می آید . پس از باز کردن در مثل همیشه
با محبت سلام می کند .
« سلام مریم خانم ، چه عجب ، ای کاش خبر می دادین . »
« سلام بابا یعقوب ، شما که باید به بی خبر اومدن من عادت کرده باشین . »
« بله خانم ، اما اگه خبر بدین وسایل پذیرایی رو بهتر مهیا می کنیم . »