دانلود رمان عاشقانه حریر شیدایی
دانلود رمان عاشقانه حریر شیدایی
نام رمان : حریر شیدایی
به قلم :نگار
حجم رمان : ۰.۹۳ مگابایت پی دی اف ,۰.۹۶ مگابایت نسخه ی اندروید , ۸۳۲ کیلو بایت نسخه ی جاوا , ۲۲۲ کیلو بایت نسخه ی epub
خلاصه ی از داستان رمان:
نزدیک عید بود. بوی بهار همه جا به مشام می رسید. رسیدن بهار رو می شد از درختان تازه شکوفه زده فهمید.
شیدا که بعد از یک روز کار کردن و خونه تکونی خسته شده بود پنجره ی اتاقش
رو باز کرد و با تمام وجود هوای خنک بهاری رو به ریه کشید. در همین حین
صدای مادرش اومد که شیدا رو صدا می کرد. سریع پنجره رو بست و…
:فرمت رمان:pdf,apk,java,epub
: دانلود رمان حریر شیدایی از نگار با فرمت pdf
: دانلود رمان حریر شیدایی از نگار با فرمت apk
: دانلود رمان حریر شیدایی از نگار با فرمت java
: دانلود رمان حریر شیدایی از نگار با فرمت jad
: دانلود رمان حریر شیدایی از نگار با فرمت java (پرنیان)
: دانلود رمان حریر شیدایی از نگار با فرمت epub
صفحه ی اول رمان:
نزدیک عید بود. بوی بهار همه جا به مشام می رسید. رسیدن بهار رو می شد از درختان تازه شکوفه زده فهمید.
شیدا که بعد از یک روز کار کردن و خونه تکونی خسته شده بود پنجره ی اتاقش
رو باز کرد و با تمام وجود هوای خنک بهاری رو به ریه کشید. در همین حین
صدای مادرش اومد که شیدا رو صدا می کرد. سریع پنجره رو بست و پله ها رو دو
تا یکی پایین رفت. مادرش طبقه ی پایین روی صندلی نشسته بود و قهوه می نوشید
و به محض دیدن شیدا گفت :
_ عزیزم اگه ممکنه کتابخونه رو هم یه دستی بکش !
شیدا با این که خیلی خسته بود ولی با گفتن “چشمی” به سمت اتاق مطالعه رفت.
بعد از مرتب کردن کتاب ها و تمیز کردن تک تک اون ها تصمیم داشت از اتاق
بیرون بره که یکدفعه چشمش به یک دفترچه ی کهنه و قدیمی قهوه ای رنگ با جلد
چرمی افتاد. دفترچه رو برداشت. خاک روی اون رو با دستمال پاک کرد. روی
صندلی گوشه ی اتاق پشت میز مطالعه ی پدرش نشست و دفتر رو باز کرد. صفحه ی
اول با خط زیبایی “بسم الله الرحمن الرحیم” نوشته شده بود.