دانلود رمان عاشقانه آینه دروغ می گوید
دانلود رمان عاشقانه آینه دروغ می گوید
نام رمان : آینه دروغ می گوید
به قلم :فاطمه حاجی بنده
حجم رمان : ۴.۱ مگابایت پی دی اف , ۱.۳۹ مگابایت نسخه ی اندروید , ۱.۲۵ مگابایت نسخه ی جاوا , ۵۳۰ کیلو بایت نسخه ی epub
خلاصه ی از داستان رمان:
از فرودگاه مهرآباد که بیرون آمد برای لحظه ای ایستاد و اطرافش را با دقت نگاه کرد. روز اول جنگ، مهرآباد را بمباران کرده بودند اما حالا هیچ اثری از ویرانی دیده نمی شد. دست کوچک سمیره را گرفت: «خسته شدی؟»…
:فرمت رمان:pdf,apk,java,epub:دانلود رمان آینه دروغ می گوید از فاطمه حاجی بنده با فرمت pdf
:دانلود رمان آینه دروغ می گوید از فاطمه حاجی بنده با فرمت apk
:دانلود رمان آینه دروغ می گوید از فاطمه حاجی بنده با فرمت java
:دانلود رمان آینه دروغ می گوید از فاطمه حاجی بنده با فرمت jad
:دانلود رمان آینه دروغ می گوید از فاطمه حاجی بنده با فرمت java (پرنیان)
:دانلود رمان آینه دروغ می گوید از فاطمه حاجی بنده با فرمت epub
صفحه ی اول رمان:
از فرودگاه مهرآباد که بیرون آمد برای لحظه ای ایستاد و اطرافش را با
دقت نگاه کرد. روز اول جنگ، مهرآباد را بمباران کرده بودند اما حالا هیچ
اثری از ویرانی دیده نمی شد. دست کوچک سمیره را گرفت: «خسته شدی؟»
دخترش خمیازه کشید: «پس چرا نمی رسیم؟»
با قدم هایی آرام با او همراه شد. نگاهش می کردند اما او به هیچ کس توجه
نداشت. پله های فرودگاه را پایین رفت. پاهایش شتاب داشت و دلش تنگ بود.
چهره ی آفتاب سوخته اش را در شیشه ی اتومبیلی دید. چادر را کمی جلو کشید.
آدرس را هنوز خوب به خاطر داشت. مردی قد بلند با سری کم مو و صدایی دورگه
گفت:
ـ کجا می ری؟
به او نیم نگاهی انداخت و آدرس را گفت. مرد بی معطلی در عقب اتومبیل تازه
اش را که هنوز صندلی هایش بوی دست خیاط را می داد باز کرد: «بیا خواهر!»
سمیره را بلند کرد و داخل ماشین گذاشت. در را که بست مرد از آینه نگاهش کرد: «عربی خواهر؟»